اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وُ / وَ / وِ ] (ضمیر) مخفف او.ورا، مخفف او را. واو مخفف او باشد همچو «ورا دیدم »و «مر ورا گفتم » یعنی او را دیدم و مر او را گفتم . (برهان قاطع چ معین مقدمه ٔ مؤلف ص کط) :
چو آن نامه نزدیک خسرورسید
از آن زن ۞ ورا شادی نو رسید.

فردوسی .


ورا در شبستان فرستاد شاه
ز هر کس فزون شد ورا پایگاه .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
لیت و لیوه . [ ت ُ لی وَ / وِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) در تداول مردم قزوین ، لوس . ننر.
لیز و ویلیز. [ زُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بسیار لزج . سخت لزج ، چنانکه هندوانه ٔ زمستان بر او گذشته . لزج کریه منظر مانند درون هندوانه ٔ فاسد شده ...
لوت و لندر. [ ت ُ ل ُ دُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بالتمام عور. بالتمام عریان . کاملاً برهنه . بالتمام لوت و عور. لوت ِ لندر. بچه های کوچک تمام ع...
گوی وپهنه . [ ی ُ پ َ ن َ / ن ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) گوی و چوگان . رجوع به هریک از این دو کلمه شود.- گوی و پهنه بازی ؛ چوگان بازی . رج...
گریز و آویز. [ گ ُزُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کر و فر. جنگ و گریز.
گفت و شنود. [ گ ُ ت ُ ش َ / ش ِ / ش ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) گفتن و شنودن . مباحثه . مکالمه . جر و بحث : تااز برای گفت و شنود است خلق را...
ملچ و ملوچ . [ م ِ ل ِ چ ُ م ُ ] (اِ صوت ) ملچ مولوچ . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ولنگ و باز. [ وِ ل ِ / ل َگ ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به ولنگ و واز شود.
هول و هراس . [ هََ/ هُو ل ُ هََ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ترس و بیم .- در هول و هراس بودن ؛ با ترس و بیم دست به گریبان بودن .
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ارتاواس artāvās (سنسکریت: ارتهه وصه arthavaśa)***فانکو آدینات 09163657861
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.