گفتگو درباره واژه گزارش تخلف واپس فکندن نویسه گردانی: WʼPS FKNDN واپس فکندن . [ پ َ ف ِ ک َ / گ َ دَ ] (مص مرکب ) یا فگندن . پشت سر گذاشتن : آن حرم قدس چو واپس فگندراه در اقصای مقدس فگند. امیرخسرو (از بهارعجم ) (آنندراج ).|| درنگی کردن . به تأخیر انداختن . معطل کردن . و رجوع به واپس افگندن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود