واثق نیشابوری . [ ث ِ ق ِ ] (اِخ ) (ملا...) از شعرای دوره ٔ صفوی است . تتبع سخنان خواجه عبداﷲ انصاری میکرد و به هند رفت و پس از بازگشت در قمشه درگذشت . از اوست :
اشکم چو یاد از دل بیتاب میدهد
بال و پر شرار به سیماب میدهد
هر خارخشک ریشه به آب بقا رساند
حسرت هنوز نخل مرا آب میدهد
#
چه بیم سرکشی از توسن گنه داری
عنان توبه به چنگ است اگر نگه داری .
#
از عالم عاری ز عمل راهنمائی
چون قبله نما ساختن اهل فرنگ است .
#
تا یکدمی به زیر فلک ساز عیش کن
فرصت کم است خیمه نشین حباب را.
#
خاک شدی واثق وز کبر نرستی
کوه به زیر آمد و پلنگ نیامد.
#
راست بودن با کج اندیشان بلاست
عکس سرو از آب مواج اژدهاست .
#
صحبت نیکان طلای احمر است
میوه روی آفتابش بهتر است .
(تذکره ٔ نصرآبادی ص 315).