واجب بالقیاس
نویسه گردانی:
WʼJB BALQYAS
واجب بالقیاس . [ ج ِ ب ِبِل ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن است که غیر استدعای وجوب او را دارد بدین معنی که چون هر معلولی استدعای وجوب علت خود را دارد و بطور کلی معلولات از وجود و تحقق ابا و امتناع دارند مگر آنکه علت آنها ضروری الحصول باشد و بنابر این معلولات مستدعی وجوب علت خودهستند اعم از وجوب بالذات یا بالغیر: «کل مفهوم ان امتنع عدمه فهو واجب والوجوب مؤکد الوجود». (شرح حکمةالعین ص 70) (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سجادی ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.