گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وادی نویسه گردانی: WʼDY وادی . (اِخ ) علی الوادی مکنی به ابوالمعارک از محدثان بود و از مردی که وی از مقداد روایت دارد، روایت کرده است . و عیاش بن عباس القتبانی ۞ از وی روایت کرده است . (از لباب الانساب ص 255 ج 3) (انساب سمعانی ورق 575 ب ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی وادی الحناء وادی الحناء. [ دِل ْ ح َن ْ نا ] (اِخ ) وادیی میان زبید و تعز است . (یادداشت مؤلف ). وادی الاراک وادی الاراک . [ دِل ْ اَ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک مکه : سلام اﷲ ما کرّاللیالی و جاوبت المثانی والمثالی علی وادی الاراک و من علیهاو دار باللو... وادی شالون وادی شالون . (اِخ ) یا وادی جالون یانهر جالون . نهر شالون . رودی است در اندلس . (از الحلل السندسیة ج 2 ص 107). و رجوع به وادی جالون شود. وادی سماوه وادی سماوه . [ س َ وَ ] (اِخ ) بادیه ای است بین کوفه و شام که شب تولد حضرت رسول ناگهان پر از آب گردید : «... و از جمله کلیات وقایع که ... وادی اسحاق وادی اسحاق . [ ی ِ اِ ] (اِخ ) از نواحی قم است ، در تاریخ قم ص 58 چنین آمده است : «رساتیق قم بیست و یک اند وضیعتهای آن نهصد دیه است و ا... وادی جالون وادی جالون . (اِخ ) ۞ نهر جالون . نهر شالون . نهر شلون . رودی است دراندلس . (از الحلل السندسیة ج 2 ص 91 - 93 - 107). وادی صرحیه وادی صرحیه . [ ] (اِخ ) موضعی است بین راه مدینه و قلاع خیبر. صاحب حبیب السیر آرد: پیغمبر اسلام به عزیمت فتح خیبر با هزار و چهارصد تن از... وادی صفاته وادی صفاته . [ ] (اِخ ) (در لغت به معنی دشت برج کشیک ) وادیی است در نزدیکی مریشه در آنجاوادیی است که بیت جبرین می کشد و از آنجا تا ساحل... وادی صیحان وادی صیحان . [ ی ِ ] (اِخ ) موضعی است در یمن که دارای معادن نقره است . (الجماهر بیرونی ص 271). وادی عذراء وادی عذراء. [ ی ِ ع َ ] (اِخ ) ناحیه ٔ سرسبزی است در سرقسطه ٔ اندلس که از باغها و اشجار زیبا احاطه شده است . (از الحلل السندسیة ج 1 ص 191). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۱۸ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود