وادی
نویسه گردانی:
WʼDY
وادی . (اِخ ) عمربن داودبن زاذان غلام عثمان بن عفان که معروف به عمربن الوادی المغنی و از مهندسان روزگار ولیدبن یزیدبن عبدالملک بود. (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
وادی الحناء. [ دِل ْ ح َن ْ نا ] (اِخ ) وادیی میان زبید و تعز است . (یادداشت مؤلف ).
وادی الدورة. [ دِدْ دَ رَ ] (اِخ ) ۞ نهری است در اسپانیا و آن از مرکز اسپانیا سرچشمه می گیرد و از قشتاله ۞ قدیمی عبور میکند. (الحلل السندسی...
وادی الاراک . [ دِل ْ اَ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک مکه : سلام اﷲ ما کرّاللیالی و جاوبت المثانی والمثالی علی وادی الاراک و من علیهاو دار باللو...
وادی الحصیب . [ دِل ْ ح ُ ص َ ] (اِخ ) وادیی است از زبید یمن . (معجم البلدان ). رجوع به حصیب در معجم البلدان شود.
وادی الجوفی . [ دِل ْ ] (اِخ ) رودی است در شمال اندلس که در پرتقال کنونی به اقیانوس اطلس میریزد. (از الحلل السندسیة ج 2 ص 65 و 68 و ج 1 ص 2...
وادی الغزال . [ دِل ْ غ َ ] (اِخ ) موضعی است در عربستان بین راه مکه و مدینه ، واقع در هفده فرسنگی مدینه و در شش فرسنگی وادی الصفراء و 15 ف...
وادی الغیمة. [ دِل ْ م َ ] (اِخ ) رودباری است . (منتهی الارب ).
وادی الغابة. [ دِل ْ ب َ ] (اِخ ) رودی است در مدینه . (نخبةالدهر دمشقی ص 210).
وادی السیول . [ دِس ْ س ُ ] (اِخ ) ناحیه ای است در عربستان . (نخبةالدهر دمشقی ص 110).
وادی العربة. [ دِل ْ ع َ رَ ب َ ] (اِخ ) مملکت نبطی های قدیم که موضعی است در جنوب بحرالمیت و فلسطین ، و پایتخت آنان پترا نام داشته است . (...