وارد گشتن
نویسه گردانی:
WʼRD GŠTN
وارد گشتن . [ رِ گ َت َ ] (مص مرکب ) درآمدن . (یادداشت مؤلف ). داخل شدن .ورود. وارد شدن . || مطلع گشتن . واقف گشتن . به رموز کاری آشنا شدن . و رجوع به وارد شدن شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.