اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وارسته

نویسه گردانی: WʼRSTH
وارسته . [ رَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) رهایی یافته . رسته . (ناظم الاطباء). آزاد. (غیاث ) (آنندراج ). آزاد شده . (ناظم الاطباء). آزاده . عاتق . طلق . || فارغ البال . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مجازاً آنکه علائق دنیوی را ترک گفته . بی اعتنا به مال دنیا. (مؤلف ). درویش .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
وارسته . [ رَ ت َ ] (اِخ ) صاحب تذکره ٔ صبح گلشن درباره ٔ وی چنین آرد: نواب حفیظ خان دهلوی به معاضدت نواب عبدالصمد خان ، بازویش قوی بود.د...
وارسته . [ رَ ت َ ] (اِخ ) (ملا...) صاحب تذکره ٔ نصرآبادی آرد: اصلش از ایل چگنی است . امام قلی بیک نام داشت خیالش از نظم غرابت داشت مدتها...
وارسته . [ رَ ت َ ] (اِخ ) شیخ قاسم نام داشت . صاحب تذکره ٔ صبح گلشن درباره ٔ وی چنین آرد: در گل زمین سخن تخم ریاحین نکات میکاشت از خاک...
وارسته . [ رَ ت َ ] (اِخ ) وارسته ٔ لاهوری سیالکوتی نامش تل ۞ است و برای تحقیق اصطلاحات فارسی به سرزمین ایران قدم گذاشت و سی سال درآ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.