واقف گردانیدن
نویسه گردانی:
WʼQF GRDʼNYDN
واقف گردانیدن . [ ق ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) آگاه کردن . واقف کردن . آگاه گردانیدن : واقف گردان او را بدرستی اختیار کردنت در آنچه جسته ای آن را. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 314). پادشاه را بر خیانت کسی واقف مگردان مگرآنکه بر صحت آن قول بکلی واثق باشی . (گلستان ). مرا به عیب من واقف گردانیدی . (گلستان ). گفت مرا نیز بر کیفیت آن واقف گردان . (گلستان ). رجوع به واقف شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.