والا
نویسه گردانی:
WʼLA
والا. (اِخ ) مرتضی قلی بیک به روایت مؤلف صبح گلشن به هندوستان رسیده به ملازمت والای نواب سربلندخان سربلندی یافت و در آخر عمر به ملک بنگاله شتافته از آنجا به عالم بالا شتافت .» او راست :
در سینه ام ز جور تو ظالم دلی نماند
جز بیدلی به مزرع من حاصلی نماند.
(از تذکره ٔ صبح گلشن ص 584 و فرهنگ سخنوران ص 641).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
والا. (ص ) بلند. (لغت فرس اسدی ) (حاشیه ٔ معین بر برهان قاطع) (صحاح الفرس ) (از انجمن آرا) (آنندراج ) (از بهار عجم ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطب...
والا. (اِخ ) ابوطیب (سید... خان )مدراسی از پارسی گویان هندوستان است . به سال 1190 هَ.ق . در قصبه ٔ رحمت آباد مدراس تولد یافت . او راست :چو شعله...
والا. (اِخ ) علینقی میرزا قاجار فرزند فتحعلی شاه متخلص به والا از شعرای قرن سیزدهم هجری است . رجوع به فرهنگ سخنوران ص 641 شود.
والا. (اِخ ) محمدعلی میرزا قاجار فرزند فتحعلی شاه از شعرای قرن سیزدهم هجری است . او راست :شکوه ٔ شام غمش گفتم به محشر سر کنم ساعتی افزون ...
والا. (اِخ ) میرزا ضیاءالدین حسین بدخشانی مخاطب به اسلام خان و متخلص به والا از شعرای قرن یازدهم است . و رجوع به فرهنگ سخنوران 641 و خز...
والا فلا. [ وَ اِل ْ لا ف َ ] (ع شبه جمله ) و اگرنه ، نه . و اگرنه ، پس نه . (یادداشت مؤلف ).
ریشه والا. [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) اسم فارسی سنبل جبلی است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به سنبل جبلی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
زبانهای آلمانی والا یا گویشهای آلمانی والا نام مجموعهای از گونههای مختلف زبانهای آلمانی، لوکزامبورگی و ییدیش و همچنین گویشهای مختلف موجود در مرک...
والع. [ ل ِ ] (ع ص ) دروغگوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کذاب . (از اقرب الموارد) (المنجد). دروغ زن . (مهذب الاسماء). ج ، وَلَعَة...