اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

واله شدن

نویسه گردانی: WʼLH ŠDN
واله شدن . [ ل ِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شیفته شدن :
فاعل آن سرخ و زرد کیست چه گوئی
ای شده بر قول خویش واله و مفتون .

ناصرخسرو.


گاه بر فرزندگان چون بیدلان واله شویم
گه ز عشق خانمان چون عاقلان پژمان شویم .

سنائی .


آن رسول اینجا رسید و شاه شد
واله اندر قدرت اﷲ شد.

مولوی .


عالمی شد واله و حیران و دنگ
ز آن کرشمه و زآن دلال نیک شنگ .

مولوی .


کس نماند که به دیدار تو واله نشود
چون تو لعبت ز پس پرده پدیدار آیی .

سعدی .


باری به ناز و دلبری گر سوی صحرا بگذری
واله شود کبک دری طاوس شهپر برکند.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.