اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وای وای

نویسه گردانی: WʼY WʼY
وای وای . (صوت مرکب ) شبه جمله ای است دال بر تألم و افسوس و درد و نظایر آن :
وایه ٔ جامی همین لعلت بود
گر نیاید وایه ٔ او، وای وای .

جامی (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 420).


|| (اِ مرکب ) کلمه ای است دال ّ بر تأسف و تأثر و درد :
چو کاتبی به شب هجر وایه ام ، اجل است
چه وایه ای که به صد وای وای می طلبم .

کاتبی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
وای وای . (اِ مرکب ) پرش . طیران . پریدن . آواز بال مرغان گاه پریدن . (یادداشت مرحوم دهخدا) : فغان از این غراب و وای وای او ۞ که در نوا فکند...
وای وای کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شیون و زاری کردن و سخت نالیدن : زن او پیش آمد، ساره ، و بانگ همی کرد، وای وای و ولوله همی کرد. (تفس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.