وتی
نویسه گردانی:
WTY
وتی . [ وَ تا ](ع اِمص ) روانی ریم و چرک از ریش . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ووتی . (اِخ ) وودی . یکی از تواناترین شهریاران چین (140-87 ق .م .) که با اردوان دوم (127-124 ق .م .) و پسرش مهرداد دوم اشکانی (124-87 ق .م .)...
ت ان وتی . [ اَ وُ ] (اِخ ) ۞ یکی از مبلغین و دانشمندان ایرانی که برای تبلیغبه چین رفتند و کتب مقدس بودایی را بزبان چینی ترجمه نمودند....
وطی . [ وَطْی ْ ] (ع مص ) آرامش با کسی . آرمیدن . جماع کردن . (غیاث اللغات ) : و الدخول الموجب للمهر هو الوطی قُبُلاً او دبراً. (شرایع علامه ٔ ...
وطی ٔ. [ وَ ] (ع ص ) کوفته و سپرده زیر پا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوفته و نرم و سپرده زیر پای . (ناظم الاطباء). || شی ٔ وطی ٔ؛ ای بین ...
"وطی" در قوانین فقه اسلامی و احکام توضیح المسائل ها به معنی "اجماع با حیوان" به عبارت دیگر
"رابطه ی جنسی میان انسان و حیوان" میباشد