اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وذر

نویسه گردانی: WḎR
وذر. [ وَ ] (ع مص ) بریدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). قطع کردن . (از اقرب الموارد). || نشتر فروبردن به جراحت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بریدن تلاق زن : وذر الوذرة؛ برید تلاق زن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || گذاشتن و ترک کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) ج ِ وذرة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وذرة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
وظر. [ وَ ظِ ] (ع ص ) پرگوشت فربه و آنکه ران و شکم وی پرگوشت باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
وزر و وبال . [ وِ رُ وَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نکبت و عاقبت بد. بدفرجامی : و آنهمه وزر و وبال به بوالحسن عراقی و دیگران بازگشت . (تاریخ ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.