اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ورانداز

نویسه گردانی: WRʼNDʼZ
ورانداز. [ وَ اَ ] (اِمص مرکب ) بازدید. تخمین . (فرهنگ فارسی معین ). نگاه ژرفی است که از روی خریداری به کسی یا چیزی یا جائی کرده شود. (آنندراج ). رجوع به ورانداز کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ورانداز کردن . [ وَ اَ ک َ دَ] (مص مرکب ) به نگاه عمیق نگریستن از پای تا سر. (یادداشت مؤلف ). چیزی یا کسی را به دقت نگریستن . از نظر گذران...
انداز ورانداز کردن . [ اَ وَ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از اتباع است به معنی تخمین کردن و سنجیدن . (از یادداشت مؤلف ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.