گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ورزش کردن نویسه گردانی: WRZŠ KRDN ورزش کردن . [ وَ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ممارست کردن . تمرین کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : با بلاهای عشق ورزش کن خویشتن را بلندارزش کن . اوحدی .|| اجرا کردن تمرینهای بدنی به منظور تکمیل قوای جسمی و روحی بطور مرتب . (فرهنگ فارسی معین ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود