ورس
نویسه گردانی:
WRS
ورس . [ وَ رِ] (ع ص ) ثوب ورس ؛ جامه ٔ قرمز. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ورث . [ وُ ] (اِ) در تداول اهل لرستان سرو کوهی را گویند. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به سرو کوهی شود.
ورص . [ وَ ] (ع مص ) به یک بار بیضه نهادن مرغ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). یک بار تخم نهادن ماکیان . || یک مرتبه پیخال ...