ورع
نویسه گردانی:
WRʽ
ورع . [ وَ ] (ع مص ) وَرَع . وَراعَة. وَروع . وُروع . پرهیزگار گردیدن و بازایستادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به وراعة شود.
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صبر زرد
گیاهی داروئی بومی مناطق ساحلی جنوب ایران
در جنگهای باستانی برای ترمیم و ضدعفونی زخمها استفاده میگردیده است.