ورغ
نویسه گردانی:
WRḠ
ورغ . [ وُ رُ ] (اِ) وروغ . تیرگی و کدورت . (برهان ). رجوع به ورغ شود.
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ورق خام . [ وَ رَ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) کاغذ اهل دفتر که حک و اصلاح در آن واقع نشده باشد و از آن دیانت و خیانت آن جماعت معلوم میش...
ورق الطیر. [ وَ رَ قُطْ طَ ] (ع اِ مرکب ) کاغذی بوده است سخت و باریک و تنک و نازک و محکم که چون کبوتر نامه بر به جایی فرستادند نامه بر آن...
ورق النیل . [ وَ رَ قُن ْ نی ] (ع اِ مرکب ) ورق نیل . وسمه که زنان بدان ابرو میکشند. (ناظم الاطباء).
ورق قماری . [ وَ رَ ق ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی است خوشبوی که در عطریات به کار است و در جزایر قُمْر و ملوک باشد. رجوع به قمر د...
ورق آفتاب . [ وَرَ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در اصطلاح گنجفه بازان ورقی که در آن صورت آفتاب نوشته باشند و کنایه از رخساره ٔ محبوب و م...
ورق الخیال . [ وَ رَ قُل ْ خ َ ] (ع اِ مرکب ) بنگ که به هندی بهنگ گویند. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و آن را از برگ شاهدانه گ...