گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ورنه نویسه گردانی: WRNH ورنه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (حرف ربط مرکب ) مخفف وگرنه . و اگرنه . (ناظم الاطباء) : باید که ذخیره ٔ قیامت بنهی ورنه نشود کاسه پر از دیگ تهی .سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی ورنه ورنه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (اِ) چوبی باشد هر دو سر باریک و میان گنده که خمیر نان را بدان پهن سازند. (آنندراج ). || چوبی را گویند که چرخ بر آن... ورنة ورنة. [ وَ ن َ ] (ع اِ) نام ماه ذی قعده . (منتهی الارب ). اسم ذی القعده است نزد قدماء. (از اقرب الموارد). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود