اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ور و ور

نویسه گردانی: WR W WR
ور و ور. [ وِرْرُ وِ ] (اِ) پرحرفی . سخنان پوچ و بیهوده . در تداول ، پی درپی سخن گفتن . حرف زدن . تلقین و تکرار. پرحرفی :ضرب المثلی در مقام استهزاء کردن تحصیل علم گویند: پالاندوزی است و دریای علم نه ملایی است و وروور. (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع شود به امثال و حکم دهخدا.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
ورور. [ وَرْ وَ ] (حرف اضافه ، ق ) نزدیکی ها. (یادداشت مؤلف ): خدا وقتی هامیده ورور جماران هم هامیده ؛ یعنی خدا وقتی خواهد عطا فرماید در نزدی...
ورور. [ وِ رُ وِ ] (اِ صوت ) زمزمه و حکایت صوت هر سخن که دانسته نگردد.- امثال :ملایی نیست و ورور، پالاندوزی است و دریای علم . (یادداشت ...
ورور زدن . [ وِرْوِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، غرزدن . || گریه کردن شدید کودک نوزاد. (فرهنگ فارسی معین ).
ورور کردن .[ وِرْ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرحرفی . وراجی . غر زدن . (فرهنگ فارسی معین از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ).
ور نم نهادن . [ وَ ن َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) آن است که شخصی را بکشند و در زیر خاک پنهان کنند و بر بالای او گل و ریاحین برویانند. (ناظم ...
شاه خانی ور. [ وَ ] (اِخ ) نام محلی است واقع در راه رامسر به رشت . (از یادداشت مؤلف ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.