اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وزع

نویسه گردانی: WZʽ
وزع . [ وَ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || اول و آخر لشکر را فراهم آوردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). فراهم آوردن اول و آخر لشکر را و نگاه داشتن اول آن لشکر را بر آخر. (ناظم الاطباء) : فهم یوزعون . (قرآن 17/27).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
سر و وضع. [ س َ رُ وَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول ، لباس . هیأت ظاهری : سر و وضعم خوب نیست .
پساج کردن pasâj-kardan (سغدی: patsâc) (نگاه کنید به وضع= پدید آوردن) **** فانکو آدینات 09163657861
زند و زا. [ زِ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول زه و زا کردن . زائیدن . و با کردن صرف شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).- زند و زا کردن ؛ ت...
ساده وضع. [ دَ / دِ وَ ] (ص مرکب ) ساده طور. کنایه از آدمی بی تکلف . (آنندراج ).
وضع کردن . [ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایجاد کردن . اختراع نمودن . قرار دادن . نهادن .- وضع کردن بیضه ؛ تخم نهادن .|| کاستن . کم کردن . منها کردن...
وضع واژه ای عربی و روح از واژه ی سنسکریت rohak ساخته شده؛ و جایگزین پارسی این است: سرگ روانی sarge-ravâni (سرگ: سنسکریت: sarga) *** فانکو آدینات 09163...
حرکت در وضع. [ ح َ رَ ک َ دَ وَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) یکی از چهار نوع حرکت در عرض . مقابل حرکت در کم و کیف و اَین . رجوع به وضع و حرکت ...
خوش سر و وضع. [ خوَش ْ / خُش ْ س َ رُ وَ ] (ص مرکب ) خوش ریخت . خوش لباس . آنکه لباس خوب پوشد. مرتب . شیک .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.