اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وسع

نویسه گردانی: WSʽ
وسع. [ وِ ] (ع اِمص ) فراخی و توانگری . || دست رس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || طاقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
وسع. [ وَ ] (ع اِمص ) فراخی و توانگری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دست رس و طاقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || ...
وسع. [ وُ ] (ع اِمص )توانگری . (مهذب الاسماء). فراخی و توانگری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). توانایی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن ...
وصع. [ وَ ] (ع اِ) وَصَع. مرغی است خردتر از گنجشک ، یا آن صعوه است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ، وِصْعان . (م...
وصع. [ وَ ص َ ] (ع اِ) وَصْع. مرغی است خردتر از گنجشک ، یا آن صعوه است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گنجشک کوهی . (مهذب الاسماء...
وصا. [ وَ ] (ع اِ) ج ِ وَصایَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وصایة شود. || ج ِ وصاة.(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وصاة شود.
وصاء. [ وَ ] (ع مص ) وصی . وصاءة. درهم و پیوسته روییدن گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
وصاء. [ وَص َءْ ] (ع مص ) ریمناک و چرکین گردیدن . (منتهی الارب ). چرکین گردیدن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
وثاء. [ وَ ] (ع مص ) کفته یا معیوب گردیدن دست بی شکستگی استخوان . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). وَثِئَت یده وثاءً و وثاءً و وُثِ...
وثاء. [ وَث ْءْ ] (ع اِمص ) وَثاة. کفتگی که به گوشت رسد و بس یا دردگینی استخوان و عیب آن بی شکستگی یا جداشدگی گوشت از استخوان . گویند به ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.