وسف
نویسه گردانی:
WSF
وسف . [ وَ ] (ع اِ) کفتگی که نخست در ران و سرین شتر پیدا گردد از فربهی و سپس در اندامش شایع گردد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
وثف . [ وَ] (ع مص ) دیگ پایه ساختن برای دیگ . (ناظم الاطباء). ثفة. (از اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به ثفه شود.
وصف . [ وَ ] (ع مص ) میل کردن کره اسب به نیکوخویی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): وصف المهر. || شتاب رفتن . (منتهی الارب ). || نشان دا...
این واژه عربی است و پارسی آن این است: پیداه pidãh (کردی: پیداهه) فروزه
وصف کردن . [ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شرح چیزی را دادن . تعریف کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.