وعده خلاف . [ وَ دَ
/ دِ خ ِ ] (ص مرکب ) آنکه برخلاف قول و قرار خود عمل کند. بد وعده . بدقول . آنکه وعده کند و وفا نکند. بدقول و آنکه وفای به وعده و قرار خود نمی کند. (ناظم الاطباء) (آنندراج )
: فکنده اند بدنبال زلف خویش مرا
چو قرض دار پریشان بتان وعده خلاف .
شفیع اثر (از آنندراج ).
-
وعده خلافی ؛ خلف وعده . وفا نکردن بوعده .