وعده گاه . [ وَ دَ
/ دِ ] (اِ مرکب ) وعده جای . جای قرار دادن . (ناظم الاطباء). جایی که با هم وعده کنند. (آنندراج )
: وعده گاه گرم خوبان گوشه ٔ میخانه است
سرزمینی نیست غیر پای خُم دلکش مرا.
رضی دانش (از آنندراج ).
مباد روز قیامت به وعده گاه آیی
که دل نشسته در آنجا به انتظار هنوز.
عرفی (از آنندراج ).
|| هنگام و زمان قرارداد. (ناظم الاطباء)
: چون رسید آن وعده گاه وروز شد
آفتاب از شرق اخترسوز شد.
مولوی .
|| محل ملاقات . میعاد. میعادجای .