وقوف داشتن
نویسه گردانی:
WQWF DʼŠTN
وقوف داشتن . [ وُ ت َ ] (مص مرکب ) اطلاع داشتن : بر دقایق لغت سریانی و عبرانی وقوفی تمام داشت . (لباب الالباب از فرهنگ فارسی معین ).
- وقوف عددی ؛ این ترکیب در کتاب انیس الطالبین آمده است ولی معنی آن روشن نیست : مردی از اهل اﷲ به ایشان رسید و وقوف عددی را به ایشان تلقین کرد. (انیس الطالبین ص 114). حضرت خواجه فرمودند وقوف عددی اول مرتبه ٔ علم لدنی است . (انیس الطالبین ص 114). خواجه عبدالخالق منتظر میبودند تا چندان که به حضرت شیخ رسیدند وقوف عددی را به ایشان تلقین کردند. (انیس الطالبین ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.