وکیل کردن
نویسه گردانی:
WKYL KRDN
وکیل کردن . [ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جانشین خود کردن . قائم مقام ساختن . || اختیار دادن به کسی تا امری را برای وی انجام دهد. || کسی را به وکالت دادگستری انتخاب کردن . || کسی را به وکالت مجلس برگزیدن .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.