گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ولی نویسه گردانی: WLY ولی . [ وَ لی ی / وَ ] (اِخ ) لقب علی بن ابی طالب . عنوانی است علی بن ابی طالب (ع ) را : سر انجمن بُد ز یاران علی که خواندش پیمبر علی ولی . فردوسی .لات و عزی و منات اگر ولی اندهر سه تو را مر مرا علی است ولی .ناصرخسرو(دیوان ص 448). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی خواجه ولی علیا خواجه ولی علیا. [ خوا / خا ج َ / ج ِ وَ ی ِ ع ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران . آب آن از قنات و محصول آن ... حاجی بکتاش ولی حاجی بکتاش ولی . [ ب َ وَ ] (اِخ ) رجوع به بکتاش شود. حاجی بیرام ولی حاجی بیرام ولی . [ ب َ وَ ] (اِخ ) رجوع به بیرام شود. شاه نعمت الله ولی پدر حافظ شیرازی ودارای کتابی بنام خودش که آینده را پیشگویی میکرد وبسیاری از پیش بینی های او به واقعیت پیوست شاه ولی عینتابی شاه ولی عینتابی . [ وَ ی ِ ع َ] (اِخ ) ابن اویس بن ولی العینتابی خلوتی رومی ، از اهل طریقت بود و در حدود سال 1000 هَ . ق . درگذشت . ازاوست :... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود