وور وور
نویسه گردانی:
WWR WWR
وور وور. (ص ) بیشمار و کثیر و انبوه و غلبه .
- ایل وور وور ؛ گروه بیشمار: مثل ایل وور وور ریختند و غارت و چپاول کردند.
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
از واژه ی فرانسوی Charivari به معنی همهمه، هیاهو و سرو صدا گرفته شده است.
ورور زدن . [ وِرْوِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، غرزدن . || گریه کردن شدید کودک نوزاد. (فرهنگ فارسی معین ).
ورور کردن .[ وِرْ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرحرفی . وراجی . غر زدن . (فرهنگ فارسی معین از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ).
ور و ور کردن . [ وِ رُ وِ ک َ دَ ](مص مرکب ) پرحرفی کردن . سخنان پوچ و بیهوده گفتن .
شاه خانی ور. [ وَ ] (اِخ ) نام محلی است واقع در راه رامسر به رشت . (از یادداشت مؤلف ).
ور نم نهادن . [ وَ ن َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) آن است که شخصی را بکشند و در زیر خاک پنهان کنند و بر بالای او گل و ریاحین برویانند. (ناظم ...