اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وهب

نویسه گردانی: WHB
وهب . [ وَ ] (ع مص ) وَهَب . هبة. بخشیدن چیزی را.(منتهی الارب ) (آنندراج ). بخشیدن . (ترجمه ٔ علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (اقرب الموارد). دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). دادن بدون عوض . بخشیدن بدون عوض . (از اقرب الموارد). || چیره شدن بر کسی در نبرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ) بخشش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ام وهب . [ اُم ْ م ِوَ هََ ] (ع اِ مرکب ) ماده خر. اتان . (از المرصع).
ابن وهب . [ اِ ن ُ وَ هََ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن وهب بن مسلم . از غیر نژاد عرب و یکی از بزرگترین شاگردان مالک بن انس . مولد او به مصر در سا...
قاضی وهب . [ وَ هََ ] (اِخ ) ابن وهب ، مکنی به ابوالبختری . رجوع به الانساب سمعانی و رجوع به ابوالبختری وهب بن وهب شود.
احساء بنی وهب . [ اَ ءِ ب َ وَ هََ ] (اِخ ) در پنج میلی مَرْتَمی بین قرعا و واقصة سر راه حاج است و در آن برکه ای و نه چاه کوچک و بزرگ است ....
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.