گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ویران کردن نویسه گردانی: WYRʼN KRDN ویران کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خراب کردن : که ویران کنی تاج و گاه مرابه آتش بسوزی سپاه مرا. فردوسی .عالمی را یک سخن ویران کندروبهان مرده را شیران کند.مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود