اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ویران گشتن

نویسه گردانی: WYRʼN GŠTN
ویران گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) خراب شدن :
جهان گشت ویران ز کردار اوی
غنوده شد آن بخت بیدار اوی .

فردوسی .


چون به خانه ی ْ مرغ اشتر پا نهاد
خانه ویران گشت و سقف اندرفتاد.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.