اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ویل جوی

نویسه گردانی: WYL JWY
ویل جوی . [ وَ / وِ ] (نف مرکب ) جوینده ٔ ویل . مصیبت خواه . خواهان اندوه کسی را :
بداندیش دشمن بود ویل جوی
که تا چون ستانی از او چیز اوی ۞ .

بوشکور.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.