ویله . [ ل َ
/ ل ِ ] (اِ) صدا و آواز. فریاد عظیم و شور و واویلا کردن را نیز گویند. (برهان ). بانگ عظیم بود. (لغت فرس اسدی )
: در این بیم بودند و غم یکسره
که گرشاسب زد ویله ای از دره .
اسدی (از حاشیه ٔ برهان چ معین از لغت فرس ).
بازدانی به علم منطق طیر
لحن موسیچه را ز ویله ٔ زاغ .
مجد همگر (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).