اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ها

نویسه گردانی: HA
ها. (صوت ) اشاره به قریب و نزدیک . (برهان ). کلمه ٔ اشاره به معنی اینک که بدان به چیز نزدیک اشاره میکنند. (ناظم الاطباء). به معنی اینک باشد که مصغر این است . (برهان ) :
چو من ناورد پانصد سال هجرت
دروغی نیست ها برهان من ها.

خاقانی .


کعبه چه کنی با حجرالاسود و زمزم
ها عارض و زلف و لب ۞ ترکان سرائی ۞ .

خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 443).


نزد سلیمان شهم ستود چو آصف
گفت که ها هدهد سبای صفاهان .

خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 360).


پس از صد سال اگر گوئی کجا او
ز هر بیتی ندا خیزد که هااو.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
هع. [ هََ ع ع ] (ع مص ) قی کردن ، لغتی است در هوع . (از اقرب الموارد).
حاء. (اِ) نام حرف ششم از حروف هجاء عرب .
حاء. (ع ص ) مرد صالح . مرد نیکوکار. || زن بلندآواز. زن جهوریةالصوت . || زن زبان دراز. زن سلیطه . || (اِخ ) نام مردی . || نام قبیله ای .
بئر حاء. [ب ِءْ رِ ] (اِخ ) بئر حا (بی همزه ). نام زمینی در مدینة نزدیک مسجد و متعلق به ابوطلحه بوده است و به قصربنی جدیله نیز معروف است . ...
حا میم عین سین قاف . [ ع َ ] (اِخ ) ح . م . ع . س . ق . نام سوره ٔ 42 قرآن مجید است . سورةالشوری . رجوع به حمعسق شود.
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.