ها
نویسه گردانی:
HA
ها. (ع اِ فعل ) به معنی خذ (بگیر)، مانند هع اصل آن ها (بوده ) الف به اجتماع ساکنین حذف شده است . و هائی مانند (هاعی ) برای زن و (هاآ) مانند (هاعا) برای تثنیه و هائوا وهأن (هعن ) و هرگاه ترا گفته شود هاء میگوئی : مااهاء؛یعنی نمی گیرم (ای مااخذ) و لا هاء اﷲ ذا؛ یعنی سوگندبه خدای و یا فصیح تر آن لا هااﷲ ذابترک مد است . و یامد لحن است و اصل آن لا و اﷲ هذا است یعنی ما اقسم به ، پس اسم اﷲ بین ها و ذا داخل شود. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
در اساطیر یونانی دختران زئوس، خدای خدایان، میوز نامیده میشدند. در افسانههای اولیه آنها ۹ خواهر با یک اندیشه، روح و دل بودند و همه میوز نامیده میشد...
نام های تیره هایی از طایفه ی عالی محموداز طوایف بختیاری هفت لنگ بابادی باب
هاء. (ع اِ فعل ) بیار! گفته میشود: هاءَ یا رجل ؛ یعنی هات . و هائیا انتما، و هاؤاانتم ، هائی انت ، باثبات یا. و هائیا انتما و هائین انتن و در ...
گت ها. [ گ ُ ] (اِخ ) ج ِ گُت . نام طایفه ای است . رجوع به گت و ایران باستان ص 595، 619، 1881 و 2622 شود.
بن ها. [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکی است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 244 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)...
تت ها. [ ت ِ ] (اِخ ) ۞ قانونگذار معروف آتن مردم آن شهر را بموجب دارایی آنان بر چهار طبقه ٔ تقسیم کرده که طبقه آخرین تت ها یعنی مزدوران...
است ها. [ اُ س ِ ] (اِخ ) آلانان . رجوع به آس و اُسِت و ایران باستان ص 2458 ببعد شود.
ستن ها. [ س ِ ت ُ ] (اِ مرکب ) ۞ ج ِ ستن . نام گروهی از ئیدروکربورهای اکسیژن دار که در نتیجه ٔ اکسیده شدن الکلهای نوع دوّم حاصل میشود، بعب...
شیخ ها. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان درونگر بخش نوخندان شهرستان دره گز است و 304 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
غده ها. [ غ ُدْ دَ / دِ ] (اِ) ج ِ غدة. غدد. رجوع به غدد شود: غده های تراوا، غده های تناسلی ، غده های جنسی ، غده های خدو، غده های فوق کلیوی ، غ...