اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هادم

نویسه گردانی: HADM
هادم . [ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از هَدْم . (از اقرب الموارد). شکننده و ویران کننده ٔ بنا. (ناظم الاطباء). شکسته کننده و خراب و ویران کننده ٔ بنا. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). خراب کننده . (دهار) : که هادم بنیان شرک و... بوده است . (سندبادنامه چ اسلامبول ص 6).
من که خروبم خراب منزلم
هادم بنیاد این آب و گلم .

مولوی (مثنوی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
هادم اللذات . [ دِ مُل ْ ل َذْ ذا ] (ع اِ مرکب ) کنایه از مرگ است . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِخ ) لقب عزرائیل است . ملک الموت . ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.