اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هارون

نویسه گردانی: HARWN
هارون . (اِخ ) (سید...) از سادات مرتضوی هزارجریب ، از خانواده ٔ جبرئیلی است که در میان سالهای 934 - 973 هَ . ق . در هزارجریب حکومت رانده . (از سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد بخش فارسی تألیف رابینو ص 191).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
هارون . (اِخ ) (امیر...) از امیرانی است که در حدود سیرجان ، شاه شجاع از آل مظفر را هنگامی که برای جنگ با دولتشاه (در اسفند 765 هَ . ق .) بطرف...
هارون . (اِخ ) (یهودی ) شاگرد ابوالعباس مبرد. رجوع به ابن حائل شود.
هارون . [ هارْ وِ ] (اِخ ) نام جائی بوده است در ناحیه ٔ سیستان . رجوع به تاریخ سیستان چ ملک الشعراء بهار ص 327 شود.
هارون . (اِخ ) ابن آلتونتاش . پدر او آلتونتاش حاجب سلطان محمود غزنوی و اولین امیر خوارزم از طرف وی بود. هارون ابتدا مورد توجه و محبت سلطان ...
هارون . (اِخ ) ابن ابراهیم بن حمادالازدی العذری . وی به سال 278 هَ . ق . متولد شد و در سال 328 هَ . ق . درگذشت . قاضی و فقیه بود. خوی آرامی ...
هارون . (اِخ ) ابن ابی حفصه . از مشاهیر شعر و ادب عرب ، مداح مهدی و رشید خلفای عباسی بود. زادگاهش یمامه و در زمان خلفا ببغداد آمد. وفاتش به ...
هارون . (اِخ ) ابن ابی سهل بن نوبخت . از خانواده معروف نوبختی که معاشر ابونواس شاعر مشهور دربار هارون الرشید بوده است . علامه مجلسی در بحارا...
هارون . (اِخ ) ابن ابی عبید. از رواة است . (سیرة عمربن عبدالعزیز ص 35).
هارون . (اِخ ) ابن احمدبن عبدالواحدبن هاشم ، پسر محمدبن هاشم بن علی بن هاشم الحلبی الاسدی الخطیب . اصل خاندانش ازرقه [ در مصر ] و به حلب ...
هارون . (اِخ ) ابن اسحاق . محدث است . عبداﷲ از وی روایت کند. رجوع به کتاب المصاحف شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.