اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هارون

نویسه گردانی: HARWN
هارون . (اِخ ) (یهودی ) شاگرد ابوالعباس مبرد. رجوع به ابن حائل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
هارون . (اِخ ) ابن عبدالولی . او راست : کتاب الملل المتقدمین فی اصول دین .
هارون . (اِخ ) ابن عبدالولی بن عبدالسلام الاخیمی (700-764 هَ . ق .). اصلش از مراغه و به دمشق کوچ کرده بود. از فقهای شافعی که به فلسفه و...
هارون . (اِخ ) ابن عزّون الراهب . از مورخین است و تاریخی دارد که در آن بیست ودو تن از قیصران روم را از عهداسکندر ذکر کرده است . (تاریخ الح...
هارون . (اِخ ) ابن علی بن هارون بن یحیی بن ابی منصور.در ایام دیالمه در بغداد از علماء احکام به شمار میرفت . وی مطلع به علم هیئت و آلات رص...
هارون . (اِخ ) ابن علی بن یحیی بن منصور. رجوع به ابوعبداﷲ هارون ... شود.
هارون . (اِخ ) ابن عمران . برادر موسی بنی اسرائیل و وزیر وی که با برادر خویش (موسی ) از جانب خدا مأمور به دعوت فرعون شد و با موسی از مصر ه...
هارون . (اِخ ) ابن عنترة. محدث است . عمروبن ابی قیس از او و وی از عمروبن مرةروایت کند: سئل رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم عن قول اﷲ:«فمن یرد ا...
هارون . (اِخ ) ابن غرور الراهب . مورخ است و تاریخ مختصری دارد. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 72 شود.
هارون . (اِخ ) ابن غریب (ابن الخال ). پسر خال مقتدر بود و فرمانده ٔ لشکر وی . در باب الطاق بر سر دو غلام میان او و بازوک نزاع افتاد و بازوک ...
هارون . (اِخ ) ابن غزوان . از چاکران ابوجعفرمنصور دوانیقی دومین خلیفه ٔ عباسی که به فرمان وی ، فضیل بن عمران استاد جعفر پسر منصور را کشت . ه...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۲ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.