هارون
نویسه گردانی:
HARWN
هارون . (اِخ ) ابن آلتونتاش . پدر او آلتونتاش حاجب سلطان محمود غزنوی و اولین امیر خوارزم از طرف وی بود. هارون ابتدا مورد توجه و محبت سلطان مسعود غزنوی بود، ولی در سال 425 هَ .ق . در خوارزم علم طغیان برافراشت و عبدالجبار پسر خواجه احمد عبدالصمد را که از طرف امیر مسعود غزنوی والی خوارزم بود از حکومت خلع کرد و دستور داد نام مسعود غزنوی را از خطبه بزدند و به نام هارون خطبه خواندند. هارون بزودی نواحی اطراف خوارزم را به تصرف درآورد و طغرل و داود و ینالیان و سلجوقیان را که با بنه ٔ بسیار و شتر و اسب و گوسفند بی اندازه به حدود خوارزم آمده بودند جای و چراخور داد و هدیه ها برای آنها فرستاد. ایشان نیز به یاری هارون برخاستند و هارون با کمک و پشت گرمی آنان قصد تسخیر و تصرف خراسان کرد. سلطان مسعود از پیشرفت هارون سخت به هراس افتاده بود و کاری هم نمی توانست بکند. سرانجام خواجه احمد عبدالصمد وزیر مسعود و ابونصر مشکان دبیر رسایل وی توطئه ای چیدند و نهانی بوسیله ٔ بوسعید سهلی که عبدالجبار پسر خواجه احمد عبدالصمد را در خانه ٔ خود پنهان کرده بود، هشت تن از نزدیکترین غلامان هارون را بفریفتند که چون هارون از خوارزم بدرآید در راه وی را بکشند. روز یکشنبه دوم جمادی الاَّخر سنه ٔ ست و عشرین و اربعمائة (426)، هارون به قصد تسخیر خراسان با عدتی تمام از خوارزم بیرون آمد و دو روز بعد بوسیله ٔ غلامان سرائی به قتل رسید. (از تاریخ بیهقی چ سعید نفیسی ج 2 صص 827 - 835). و برای اطلاع بیشتر رجوع شود به تاریخ حبیب السیر ج 2 و معجم الانساب و الاسرات الحاکمة ج 2.
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
هارون . (اِخ ) ابن فاتک . او راست : علل النحو.
هارون . (اِخ ) ابن محمد، مکنی به ابوالطیب . داودبن رشید از وی روایت کند. و رجوع به ابوالطیب شود.
هارون . (اِخ ) (الثائر) ابن محمدبن حسین بن علی ، مکنی به ابوطالب . از فرمانروایان علوی (سادات حسینی ) مازندران است که در نیمه ٔ اول قرن پ...
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن عبدالملک الزیات ، مکنی به ابوموسی . از جمعکنندگان اخبار و یکی از رواة بود. از جمله کتب وی کتاب «اخبار ذی الرمة» و...
هارون . (اِخ ) (امیر) ابن محمد العباسی ، مکنی به ابوموسی . مورخ است و از اوست :تاریخ خلفای بنی عباس . (تاریخ الخلفاء سیوطی ص 18).
هارون . (اِخ )ابن محمدبن کثیربن زادویة القرشی . محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 237). و رجوع به الموشح ص 373 شود.
هارون . (اِخ ) (الواثق باﷲ) ابن محمد (المعتصم باﷲ)ابن هارون الرشید العباسی . رجوع به الواثق باﷲ شود.
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن هارون اسوانی ، مکنی به ابوموسی . از فقهاء مالکی و محدث بود. در ربیعالاول سال 327 هَ . ق . درگذشت .
هارون . (اِخ ) ابن محمد کاتب . رجوع به ابوالغمر هارون شود.
هارون . (اِخ ) ابن مسلم ، مکنی به ابومسلم . محدث است .