هارون
نویسه گردانی:
HARWN
هارون . (اِخ ) ابن حسن بن علی بن حسن الطبرسی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به ضیاءالدین و فرزند عمادالدین طبرسی . وی فقیهی فاضل و عالمی محقق و ازشاگردان علامه حلی بود. صاحب روضات الجنات نسخه ٔ خطی از کتاب قواعد علامه حلی به خط ضیاءالدین هارون طبرسی در قصبه ٔ دهخوارقان از اعمال تبریز دیده است که در پشت آن علامه حلی به خط خود چند سطری در مدح و تعریف ابومحمد هارون طبرسی (محرر کتاب ) و پدرش عمادالدین طبرسی نوشته و ظاهراً تاریخ تحریر این چند سطر هفدهم رمضان سال 701 هَ . ق . بوده است . رجوع به روضات الجنات ، ذیل الحسن بن علی الطبری المازندرانی ص 170 شود.
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
هارون . (اِخ ) ابن فاتک . او راست : علل النحو.
هارون . (اِخ ) ابن محمد، مکنی به ابوالطیب . داودبن رشید از وی روایت کند. و رجوع به ابوالطیب شود.
هارون . (اِخ ) (الثائر) ابن محمدبن حسین بن علی ، مکنی به ابوطالب . از فرمانروایان علوی (سادات حسینی ) مازندران است که در نیمه ٔ اول قرن پ...
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن عبدالملک الزیات ، مکنی به ابوموسی . از جمعکنندگان اخبار و یکی از رواة بود. از جمله کتب وی کتاب «اخبار ذی الرمة» و...
هارون . (اِخ ) (امیر) ابن محمد العباسی ، مکنی به ابوموسی . مورخ است و از اوست :تاریخ خلفای بنی عباس . (تاریخ الخلفاء سیوطی ص 18).
هارون . (اِخ )ابن محمدبن کثیربن زادویة القرشی . محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 237). و رجوع به الموشح ص 373 شود.
هارون . (اِخ ) (الواثق باﷲ) ابن محمد (المعتصم باﷲ)ابن هارون الرشید العباسی . رجوع به الواثق باﷲ شود.
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن هارون اسوانی ، مکنی به ابوموسی . از فقهاء مالکی و محدث بود. در ربیعالاول سال 327 هَ . ق . درگذشت .
هارون . (اِخ ) ابن محمد کاتب . رجوع به ابوالغمر هارون شود.
هارون . (اِخ ) ابن مسلم ، مکنی به ابومسلم . محدث است .