اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هارون

نویسه گردانی: HARWN
هارون . (اِخ ) ابن خالد المروزی . از امراء دولت عباسی است . متوکل خلیفه ٔ عباسی بلاد سند را به وی واگذار کرد (232 هَ . ق .) و او در آنجا بود تا اینکه جنگی بین یمانیه و نزاریه برپا شد و در آن جنگ به قتل رسید (240 هَ . ق .). (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 40).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
هارون . (ص ، اِ) قاصد و پیک . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). قاصد که بر کمر زنگله داشته تا کس از راه داران و حجاب مانع او نشوند و مردم وی ر...
هارون . (اِ) فروماندگی و حیرت ، و این لغت عجمی است ، اما فارسی نیست . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
هارون . (اِخ ) نام برادر بزرگ موسی . (برهان ) (ناظم الاطباء). نام پیغمبری معروف . (دهار). نام پیغمبری که برادر کلان موسی بود. (غیاث اللغات )...
هارون . (اِخ ) رجوع به الوزیر شود.
هارون . (اِخ ) او راست : کتاب آلات الحرب .
هارون . (اِخ ) مکنی به ابومحمد. تابعی است .
هارون . (اِخ ) از بنی مأمون معاصربا ابوالقاسم عبداﷲ المستکفی باﷲبن المکتفی باﷲ خلیفه ٔ عباسی (332-334 هَ . ق .) (النقود العربیة ص 126).
هارون . (اِخ ) فرزند ابواحمد موفق برادر معتمد خلیفه ٔ عباسی . (ابن اثیر ج 7 ص 138). والی واسط بوده است .
هارون . (اِخ ) از محدثین است . رجوع به کتاب المصاحف شود.
هارون . (اِخ ) مکنی به ابومحمد. از رواة حدیث بود. حسن بن صالح از وی و او از مقاتل بن حیان روایت میکرد.
« قبلی صفحه ۱ از ۱۲ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.