اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هارون

نویسه گردانی: HARWN
هارون . (اِخ ) ابن سلیمان . شهاب الدوله بغراخان ، اولین پادشاه از ملوک ترک ماوراءالنهر معروف به خانیه ٔ افراسیابیه یاایلیک خانیه است . بغراخان لقب ترکی اوست و لقب اسلامی وی که ظاهراً از دارالخلافه ٔ بغداد برای او فرستاده بوده اند شهاب الدوله بود. نام بغراخان به قول ابن الاثیر «هارون بن سلیمان » و به قول ابن خلدون «هارون بن فرخان (قزاخان ؟) علی » بوده است . وی بلاساغون و کاشغر و سایر بلاد ترکستان شرقی را تا حدود چین در تصرف داشت وپایتخت او شهر بلاساغون بود. ابوعلی محمدبن محمدبن ابراهیم بن سیمجور فرمانفرما و سپهسالار خراسان با هارون داخل عهد سری شده او را به تسخیر بخارا تشویق کرد و با او قرار تقسیم ممالک سامانی را گذاشت . هارون چند بار با پادشاهان سامانی جنگ کرد و در مرتبه ٔ آخر در دوره ٔ سلطنت نوح بن منصور سامانی (365-386 هَ . ق .)بخارا را در سال 382 هَ . ق . فتح کرد، لیکن هنوز چندی از فتح بخارا نگذشته بود که بیمار شد و از بخارا بیرون رفت و راه ترکستان پیش گرفت و در عرض راه در سال 383 هَ . ق . وفات یافت . سلطان محمود غزنوی را با هارون مناظره ای کتبی در مورد مسائل دینی اتفاق افتادکه محمدبن عبده شاعر نامی قرن چهارم هجری دبیر هارون بن سلیمان به سوءالات سلطان محمود پاسخ گفت . نظامی عروضی در چهارمقاله جریان این واقعه را چنین آورده : آورده اند که سلطان یمین الدوله محمود رحمه اﷲ روزی رسولی فرستاد به ماوراءالنهر به نزدیک بغراخان و در نامه ای که تحریر افتاده بود تقریر کرده این فصل که ، قال اﷲتعالی : اًن َّ أکرمکم عنداﷲ أتقیکم ۞ . و ارباب حقائق و اصحاب دقائق بر آن قرار داده اند که این تقیه از جهل میفرماید که هیچ نقصانی ارواح انسان را از نقص جهل بتر نیست و از نقص نادانی بازپس تر نه ، و کلام ناآفریده گواهی همی دهد بر صحت این قضیت و درستی این خبر: و الذین أوتوا العلم درجات ۞ . پس همی خواهیم که ائمه ولایت ماوراءالنهر و علماء زمین مشرق و افاضل خاقان از ضروریات اینقدر خبر دهند که : نبوت چیست ؟ ولایت چیست ؟ دین چیست ؟ اسلام چیست ؟ ایمان چیست ؟ احسان چیست ؟تقوی چیست ؟ امر به معروف چیست ؟ نهی از منکر چیست ؟ صراط چیست ؟ میزان چیست ؟ رحم چیست ؟ شفقت چیست ؟ عدل چیست ؟ فضل چیست ؟ چون این نامه به حضرت بغراخان رسید و بر مضمون و مکنون او وقوف یافت ، ائمه ٔ ماوراءالنهر رااز دیار و بلاد خواند، و در این معنی با ایشان مشورت کرد، و چند کس از کبار و عظام ائمه ٔ ماوراءالنهر قبول کردند که هر یک در این باب کتابی کنند و در اثناءسخن و متن کتاب جواب آن کلمات درج کنند، و بر این چهار ماه زمان خواستند، و این مهلت به انواع مضر همی بود، چه از همه قویتر اخراجات خزینه بود در اخراجات رسولان و پیکان و تعهد أئمه تا محمدبن عبده الکاتب که دبیر بغراخان بود و در علم تعمقی و در فضل تنوقی داشت و در نظم و نثر تبحری و از فضلا و بلغاء اسلام یکی او بود، گفت : من این سوءالات را در دو کلمه جواب کنم ،چنانکه افاضل اسلام و اماثل مشرق چون بینند در محل رضا و مقر پسند افتد. پس قلم برگرفت و در پایان مسائل بر طبق فتوای بنوشت که : قال رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم : التعظیم لامراﷲ و الشفقة علی خلق اﷲ. همه ائمه ٔ ماوراءالنهر انگشت به دندان گرفتند و شگفتیها نمودند وگفتند: اینت جوابی کامل و اینت لفظی شامل ، و خاقان عظیم برافروخت که به دبیر کفایت شد و به ائمه حاجت نیفتاد. و چون به غزنین رسید همه بپسندیدند. (چهارمقاله ٔ عروضی چ 3 ص 41 و تعلیقات چهارمقاله ص 39 و 67).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۹ ثانیه
هارون کلا. [ ک َ ] (اِخ ) از روستاهای آمل . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 152). دهی است از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل...
هارون سکز. [ س َک ْ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شیبکوه (زاهدان ) بخش مرکزی شهرستان فسا. واقع در 18 هزارگزی جنوب خاور فسا، جلگه ای ، معتدل و مال...
هارون محله . [ م َ ح َل ْل َ ] (اِخ ) قسمتی از محله ٔ «پل به یور» (یکی از محلات نه گانه ٔ آمل ) است که یک حمام و مدرسه ٔ کوچکی دارد.(ترجمه ٔ...
حلقه هارون . [ ح َ ق َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ جاویدی ممسنی فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 90).
هارون آباد. (اِخ ) رجوع به شاه آباد غرب شود.
هارون آباد. (اِخ ) دهی از ده های کرمانشاه که در شش فرسنگی جنوب شهر واقع شده و محل سکونت جماعت ایل کهر است . (مجمل التواریخ گلستانه ص 152...
هارون آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لوی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 34 هزارگزی جنوب خاور گل تپه و 6 هزارگزی خاور شوسه ٔ مدان...
هارون آبادی . (اِخ ) تیره ای در حدود 600 خانوار از طایفه ٔ کلهر از ایلات کرد که به تربیت اغنام و احشام میپردازند و پیرو مذهب علی اللهی و تسنن...
هارون ولایت . [ وَ ی َ ] (اِخ ) یکی از بناهای تاریخی شهر اصفهان که در زمان شاه اسماعیل صفوی ساخته شده است . رجوع به این ماده ذیل اصفهان...
هارون یتیم . [ ن ِ ی َ ] (اِخ ) یکی از رواة است . محمدبن عبدوس جهشیاری از قول وی داستانی درباره ٔ مأمون و هرثمه بن اعین نقل کرده است . (...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۲ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.