هارون
نویسه گردانی:
HARWN
هارون . (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد، مکنی به ابویحیی الزُهْری العوفی . از احفاد عبدالرحمن بن عوف . فقیه مالکی و ازقضاة بود. اهل مکه بود و به بغداد آمد. مأمون مسندقضای مصر را به وی واگذار کرد (217 هَ . ق .) و هنگامی که مجادله بر سر قدیم یا حادث بودن قرآن بین متکلمین درگرفته بود مأمون او را مجبور کرد که بر مخلوق بودن قرآن گواهی دهد. هارون بن عبداﷲ ابتدا چنین کرد، ولی بعدها عقیده ٔ خود را تغییر داد. وی شاعر بود ومرزبانی ابیاتی لطیف از اشعارش آورده است . وی در سال 232 هَ . ق . وفات یافت . (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 41) (از حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ص 206).
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
هارون . (اِخ ) ابن فاتک . او راست : علل النحو.
هارون . (اِخ ) ابن محمد، مکنی به ابوالطیب . داودبن رشید از وی روایت کند. و رجوع به ابوالطیب شود.
هارون . (اِخ ) (الثائر) ابن محمدبن حسین بن علی ، مکنی به ابوطالب . از فرمانروایان علوی (سادات حسینی ) مازندران است که در نیمه ٔ اول قرن پ...
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن عبدالملک الزیات ، مکنی به ابوموسی . از جمعکنندگان اخبار و یکی از رواة بود. از جمله کتب وی کتاب «اخبار ذی الرمة» و...
هارون . (اِخ ) (امیر) ابن محمد العباسی ، مکنی به ابوموسی . مورخ است و از اوست :تاریخ خلفای بنی عباس . (تاریخ الخلفاء سیوطی ص 18).
هارون . (اِخ )ابن محمدبن کثیربن زادویة القرشی . محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 237). و رجوع به الموشح ص 373 شود.
هارون . (اِخ ) (الواثق باﷲ) ابن محمد (المعتصم باﷲ)ابن هارون الرشید العباسی . رجوع به الواثق باﷲ شود.
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن هارون اسوانی ، مکنی به ابوموسی . از فقهاء مالکی و محدث بود. در ربیعالاول سال 327 هَ . ق . درگذشت .
هارون . (اِخ ) ابن محمد کاتب . رجوع به ابوالغمر هارون شود.
هارون . (اِخ ) ابن مسلم ، مکنی به ابومسلم . محدث است .