هارون
نویسه گردانی:
HARWN
هارون . (اِخ ) ابن علی بن هارون بن یحیی بن ابی منصور.در ایام دیالمه در بغداد از علماء احکام به شمار میرفت . وی مطلع به علم هیئت و آلات رصدیه بود و نیز زیج مشهوری داشت که مردم بدان عمل میکردند. در ذی الحجه ٔسال 376 هَ . ق . پس از 74 سال زندگی در بغداد وفات یافت . (گاهنامه ٔ 1310 ص 52) (التفهیم حاشیه ٔ ص 161).
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
هارون . (اِخ ) ابن فاتک . او راست : علل النحو.
هارون . (اِخ ) ابن محمد، مکنی به ابوالطیب . داودبن رشید از وی روایت کند. و رجوع به ابوالطیب شود.
هارون . (اِخ ) (الثائر) ابن محمدبن حسین بن علی ، مکنی به ابوطالب . از فرمانروایان علوی (سادات حسینی ) مازندران است که در نیمه ٔ اول قرن پ...
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن عبدالملک الزیات ، مکنی به ابوموسی . از جمعکنندگان اخبار و یکی از رواة بود. از جمله کتب وی کتاب «اخبار ذی الرمة» و...
هارون . (اِخ ) (امیر) ابن محمد العباسی ، مکنی به ابوموسی . مورخ است و از اوست :تاریخ خلفای بنی عباس . (تاریخ الخلفاء سیوطی ص 18).
هارون . (اِخ )ابن محمدبن کثیربن زادویة القرشی . محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 237). و رجوع به الموشح ص 373 شود.
هارون . (اِخ ) (الواثق باﷲ) ابن محمد (المعتصم باﷲ)ابن هارون الرشید العباسی . رجوع به الواثق باﷲ شود.
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن هارون اسوانی ، مکنی به ابوموسی . از فقهاء مالکی و محدث بود. در ربیعالاول سال 327 هَ . ق . درگذشت .
هارون . (اِخ ) ابن محمد کاتب . رجوع به ابوالغمر هارون شود.
هارون . (اِخ ) ابن مسلم ، مکنی به ابومسلم . محدث است .