هاموار کردن
نویسه گردانی:
HAMWʼR KRDN
هاموار کردن . [ هام ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هموار کردن . مسطح کردن . صاف کردن . تسطیح : و دو غرفه کرد برابریکی از سیم و دیگر از زر هر یکی را طول چهارصد گز... و هر دو را بیاکند از سبیکه های زر و سیم و سرش به زعفران هاموار کرد. (مجمل التواریخ و القصص ص 469).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.