گفتگو درباره واژه گزارش تخلف هامون گذار نویسه گردانی: HAMWN GḎʼR هامون گذار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) بادیه پیما. هامون بر. صحرانورد. هامون سپر. دشت پیما. بیابان گذر : هامون گذار و کوه فش دل بر تحمل کرده خوش تا روز هر شب بارکش هر روز تا شب خارکن .امیرمعزی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود