هبص
نویسه گردانی:
HBṢ
هبص . [ هََ ب ِ ] (ع ص ) شادمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با نشاط. (معجم متن اللغة). || حریص بخوردن چیزی و بیقرار بر آن . (اقرب الموارد). || شتابنده . به شتاب رونده . (اقرب الموارد). شتاب . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || آزمند شکار. (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
حبس البطن . [ ح َ سُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) عقل بطن . حبس بطن . بستن شکم . ببستن شکم . بندآوردن شکم . ۞
حاکم میتواند با وجود شرایط مقرر در ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی، هرگونه حبسی را همچون حبس بازدارنده و حبس تعزیزی را معلق نماید که بهآن حبس تعلیقی گف...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حبسى است که در مقابل حبس حدى (یعنى حدود الله) نیست بلکه در اختیار حاکم است و گاهى هم مقابل حبس تعلیقى است که اجرا نمىشود در مورد متهم اما حبس تعزیرى ...
حبس الغربی . [ ح َ سُل ْ غ َ ] (اِخ ) شهاب الدین سهروردی گوید: فبکیت زمانا و شکوت عنده من حبس قیروان . قال لی : نعما تخلصت ، الا انک لابد راجع...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حبس تعزیری حبسى است که در مقابل حبس حدى (یعنى حدود خدا) نیست بلکه در اختیار حاکم است ،این نوع حبس برای جرائمی در نظر گرفته میشوند که ریشه شرعی دارند ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.