اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هبیب

نویسه گردانی: HBYB
هبیب . [ هَُ ب َ ] (اِخ ) نام وادی است در راه اسکندریه منسوب به هبیب بن معقل . (منتهی الارب ). وادیی ای است بین مربوط و فیوم که هبیب بن مغفل ۞ در آن گوشه گیری گزید و از آن جهت به نام وی منسوب شده است . (از الاصابة فی تمییزالصحابة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن یزید انصاری . از بنی عمروبن مبذول است . وثیمة در کتاب ردة او را در زمره ٔ شهداء روز یمامه شمرده است . رجوع به الاصاب...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن یزید. از زیدبن ارقم روایت کند. ابن حبان او را از ثقات شمرده گوید: عمار احمر از وی روایت دارد. ابوحاتم رازی او را...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن یسار. شیخ طوسی در رجال او را درعداد اصحاب صادق (ع ) شمرده گوید: مولای بنی کنده و تابعی و کوفی و اسکاف بود. ظاهر س...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن یساف . در تنقیح المقال ج 1 ص 254 بدین صورت و اساف با همزه هم آمده است . رجوع به حبیب بن اساف شود.
حبیب . [ ح َ ](اِخ ) ابوجمعة سباع الانصاری . رجوع به حبیب بن سباع شود.
حبیب . [ ح َ ](اِخ ) ابوضمرة کنیت اوست . رجوع به حبیب کلاعی شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمان . رجوع به حبیب بن سند شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمان . رجوع به حبیب بن مسلمة شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ سلمی . رجوع به حبیب بن ربیعة سلمی شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابوعمر. محدث است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.